امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wet

wet wet
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    wetted
  • شکل سوم:

    wetted
  • سوم‌شخص مفرد:

    wets
  • وجه وصفی حال:

    wetting
  • صفت تفضیلی:

    wetter
  • صفت عالی:

    wettest

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective A2
تر، مرطوب، خیس، بارانی، اشکبار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- Don't touch me with wet hands!
- با دست‌های خیس به من دست نزن!
- wet clothes
- جامه‌های خیس
- a wet day
- یک روز بارانی
- the wet season
- فصل بارندگی
- a wet wind
- باد مرطوب
- wet paint
- رنگ تر (هنوز خشک نشده)
- His signature is still wet.
- (جوهر) امضای او هنوز تر است.
- a wet cow
- گاو شیرده
نمونه‌جمله‌های بیشتر
noun uncountable
نم، رطوبت، نمناکی، خیسی
verb - transitive
تر کردن، مرطوب کردن، نمناک کردن، خیس کردن
- Our clothes were wetted by rain.
- باران لباس‌هایمان را خیس کرد.
- Hessam still wets his bed occasionally.
- حسام هنوز گاه‌گاهی رختخواب خود را خیس می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wet

  1. adjective damp, moist
    Synonyms:
    aqueous clammy dank dewy drenched dripping drizzling foggy humid misty moistened muggy pouring raining rainy saturate saturated showery slimy slippery slushy snowy soaked soaking sodden soggy sopping soppy soused stormy teary teeming water-logged watery wringing-wet
    Antonyms:
    dehydrated dry
  1. noun dampness, moisture
    Synonyms:
    clamminess condensation damp drizzle humidity liquid rain rains water wetness
    Antonyms:
    dehydration dryness
  1. verb cause to become damp, moist
    Synonyms:
    bathe damp dampen deluge dip douse drench drown hose humidify imbue irrigate moisten rinse saturate soak sop souse splash spray sprinkle steep wash water
    Antonyms:
    dehydrate dry

Collocations

  • get wet

    خیس شدن، تر شدن

Idioms

  • all wet

    (امریکا ـ عامیانه) در اشتباه، گمراه

  • wet behind the ears

    (عامیانه) بی‌تجربه، ناشی، بچه‌مچه، چلغوز

ارجاع به لغت wet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wet

لغات نزدیک wet

پیشنهاد بهبود معانی