گذشتهی ساده:
wettedشکل سوم:
wettedسومشخص مفرد:
wetsوجه وصفی حال:
wettingصفت تفضیلی:
wetterصفت عالی:
wettestتر، مرطوب، خیس، بارانی، اشکبار
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
Don't touch me with wet hands!
با دستهای خیس به من دست نزن!
wet clothes
جامههای خیس
a wet day
یک روز بارانی
the wet season
فصل بارندگی
a wet wind
باد مرطوب
wet paint
رنگ تر (هنوز خشک نشده)
His signature is still wet.
(جوهر) امضای او هنوز تر است.
a wet cow
گاو شیرده
تر کردن، مرطوب کردن، نمناک کردن، خیس کردن
Our clothes were wetted by rain.
باران لباسهایمان را خیس کرد.
Hessam still wets his bed occasionally.
حسام هنوز گاهگاهی رختخواب خود را خیس میکند.
خیس شدن، تر شدن
(امریکا ـ عامیانه) در اشتباه، گمراه
خسته و وامانده
(عامیانه) بیتجربه، ناشی، بچهمچه، چلغوز
(بهمنظور تجربهاندوزی و وفق دادن خود با شرایط جدید) قدمهای اول خود را برداشتن، با گامهای کوچک شروع کردن
کلمهی «wet» در زبان فارسی به «خیس»، «مرطوب» یا «تر» ترجمه میشود.
واژهی «wet» یکی از اساسیترین صفات در زبان انگلیسی است که برای توصیف وضعیت اجسام، سطوح یا حتی شرایط محیطی که با آب یا مایعی پوشانده شدهاند به کار میرود. این کلمه به دلیل ارتباط مستقیم با یکی از عناصر حیاتی یعنی آب، در زبان روزمره بسیار پرکاربرد است. وقتی گفته میشود چیزی «wet» است، معمولاً به این معناست که آن شیء یا سطح تماس مستقیم با رطوبت داشته و در نتیجه ظاهر یا بافت آن تغییر کرده است.
کاربرد «wet» تنها محدود به توصیف اجسام ملموس نیست، بلکه در توصیف شرایط آبوهوایی نیز نقشی مهم دارد. وقتی در گزارشهای هواشناسی گفته میشود «wet weather» یا «wet season»، منظور دورهای است که بارش باران یا رطوبت زیاد محیطی در آن غالب است. این کاربرد نشان میدهد که واژهی «wet» علاوه بر جنبهی فیزیکی، نقش مهمی در بیان وضعیتهای طبیعی و محیطی نیز ایفا میکند.
از نظر زبانی، «wet» میتواند هم به عنوان صفت و هم به عنوان فعل به کار رود. بهعنوان فعل، معنای آن «خیس کردن» یا «تر کردن» است. برای نمونه، جملهی «She wet her hands before washing her face» نشان میدهد که فرد دستهایش را قبل از شستن صورت خیس کرده است. همین چندوجهی بودن، باعث شده تا این واژه در موقعیتهای مختلف و با معانی متنوع مورد استفاده قرار گیرد.
در صنایع مختلف نیز «wet» کاربردهای تخصصی دارد. به عنوان مثال، در حوزهی شیمی و مهندسی مواد، اصطلاحاتی مانند «wet process» یا «wet chemistry» رایج است که به روشهایی اشاره دارد که در آنها آب یا محلولهای مایع نقش اساسی دارند. حتی در هنر و نقاشی هم اصطلاح «wet-on-wet» به تکنیکی اشاره میکند که در آن رنگها روی لایهی خیس اعمال میشوند تا جلوهای خاص ایجاد شود.
فراتر از اینها، «wet» در زبان انگلیسی در برخی ترکیبها و اصطلاحات عامیانه نیز حضور دارد که بار معنایی فراتر از رطوبت فیزیکی به آن میبخشد. برای مثال، عبارت «behind the ears wet» برای اشاره به بیتجربگی یا ناپختگی فرد به کار میرود. این نشان میدهد که واژهی «wet» علاوه بر معنای اولیهاش، در ساخت استعارهها و اصطلاحات فرهنگی نیز نقشآفرین است.
گذشتهی ساده wet در زبان انگلیسی wetted است.
شکل سوم wet در زبان انگلیسی wetted است.
وجه وصفی حال wet در زبان انگلیسی wetting است.
سومشخص مفرد wet در زبان انگلیسی wets است.
صفت تفضیلی wet در زبان انگلیسی wetter است.
صفت عالی wet در زبان انگلیسی wettest است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «wet» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wet