فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Rinse

rɪns rɪns

گذشته‌ی ساده:

rinsed

شکل سوم:

rinsed

سوم‌شخص مفرد:

rinses

وجه وصفی حال:

rinsing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive

با آب شستن، با آب پاک کردن، شست‌وشو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

to rinse an empty bottle

بطری خالی را شستن

My father used to rinse his mouth after each meal.

پدرم پس از هر خوراک دهانش را می‌شست.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

to rinse clothes

لباس‌ها را آب کشیدن

He washed his hand with soap and rinsed them three times.

دست‌هایش را با صابون شست و سه بار آب کشید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rinse

  1. verb wash off, out
    Synonyms:
    wash clean water wet bathe flush soak splash cleanse dip

ارجاع به لغت rinse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rinse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rinse

لغات نزدیک rinse

پیشنهاد بهبود معانی