گذشتهی ساده:
washedشکل سوم:
washedسومشخص مفرد:
washesوجه وصفی حال:
washingشکل جمع:
washesشستن، شستوشو دادن، پاک کردن، تمیز کردن (با آب)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کاربردی فوق متوسط
She washed her hands.
دستان خود را شست.
Washing dishes was not easy.
شستن ظرفها آسان نبود.
Washing cars in the street is forbidden.
شستن اتومبیل در خیابان ممنوع است.
This cloth doesn't wash well.
این پارچه خوب شسته نمیشود.
to wash clothes
رخت شستن
to wash the wound with water
زخم را با آب شستشو دادن
The flood washed away five houses.
سیل پنج خانه را برد.
Heavy rains washed away the topsoil.
باران سنگین رو خاک را شست و برد.
My sins are now washed away.
اکنون گناهان من بخشوده شدهاند.
شستن (بدن یا بخشی از آن با آب و صابون)
در انگلیسی آمریکایی از wash up هم استفاده میشود.
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
After playing outside, the children washed quickly and sat at the table.
بچهها بعداز بازی در بیرون سریع خودشان را شستند و سر میز نشستند.
He went to wash before going to bed.
او قبلاز خواب رفت تا خودش را بشوید.
ادبی جریان یافتن آب
Rainwater washed into the narrow streets of the old town.
آب باران در خیابانهای باریک شهر قدیمی جاری شد.
She closed her eyes and let the cool water wash over her face.
او چشمانش را بست و گذاشت آب خنک روی صورتش جاری شود.
شستوشو
The doctor advised him to give the wound a gentle wash twice a day.
پزشک به او توصیه کرد زخم را روزی دو بار بهآرامی شستوشو دهد.
The car looks much better after a wash.
ماشین بعداز شستوشو خیلی بهتر به نظر میرسد.
mouthwash
دهانشویه
a carwash
محل اتومبیلشویی
(the wash) لباسهای شستنی، رختها
She put the wash in a basket.
او رختهای شستنی را در سبد گذاشت.
She separated the white wash from the colored wash.
او رختهای سفید را از رختهای رنگی جدا کرد.
لایهی نازک رنگ
Before the paint dried, he applied a quick wash to balance the tones.
قبلاز اینکه رنگ خشک شود، لایهی نازکی زد تا تن آن را متعادل کند.
The painter finished the portrait with a delicate wash to blend the shadows.
نقاش، پرتره را با لایهی نازک رنگ به پایان رساند تا سایهها را یکدست کند.
انگلیسی آمریکایی مساوی، بیفایده، خنثی (موقعیتی که دو چیز متفاوت به تعادل میرسند)
The advantages and disadvantages are a wash, so the deal doesn’t really matter.
مزایا و معایب مساوی درآمدهاند، بنابراین این معامله واقعاً اهمیتی ندارد.
They gained new customers but lost old ones, making it a wash.
آنها مشتریان جدیدی به دست آوردند اما مشتریان قدیمی را از دست دادند، که نتیجه را خنثی کرد.
The extra costs made the savings a wash in the end.
هزینههای اضافی در نهایت پسانداز را بیفایده کرد.
ادبی صدای موج، صدای برخورد آب
The wash of the river against the rocks echoed through the valley.
صدای برخورد رودخانه با صخرهها در دره طنینانداز شد.
He opened the window and heard the wash of the sea below.
او پنجره را باز کرد و صدای موجهای دریا در پایین را شنید.
انگلیسی آمریکایی (the wash) رختشویی، شستوشو
Adding baking soda to the wash helps remove stains.
اضافه کردن جوششیرین به رختشویی به از بین بردن لکهها کمک میکند.
She always does the wash on Saturdays.
او همیشه روزهای شنبه لباسها را میشوید.
(wash-) فریبکاری
Consumers are becoming more aware of greenwashed advertising campaigns.
مصرفکنندگان نسبت به کارزارهای تبلیغاتی سبزشده آگاهتر میشوند.
The festival organizers rejected sponsorship to avoid pinkwashing.
برگزارکنندگان جشنواره حمایت مالی را رد کردند تا از صورتیشویی جلوگیری کنند.
شستن و با خود بردن، زدودن
شستشو کردن، کثافات را پاک کردن
(انگلیس- عامیانه) متوجه (چیزی) نشدن
شستن
شستن و با خود بردن
درحال شسته شدن بودن، هنوز خیس بودن
با ماشین رختشویی شستن
(عامیانه) 1- دیر یا زود معلوم شدن 2- خود به خود معین یا حل شدن
wash one's hands of (something)
(نسبت به چیزی) از خود سلب مسئولیت کردن، از ادامهی کاری خودداری کردن، دست از کاری شستن
گذشتهی ساده wash در زبان انگلیسی washed است.
شکل سوم wash در زبان انگلیسی washed است.
شکل جمع wash در زبان انگلیسی washes است.
وجه وصفی حال wash در زبان انگلیسی washing است.
سومشخص مفرد wash در زبان انگلیسی washes است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «wash» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wash