گذشتهی ساده:
washedشکل سوم:
washedسومشخص مفرد:
washesوجه وصفی حال:
washingشکل جمع:
washesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
شستن و با خود بردن، زدودن
(با آب یا بخار و غیره) شستن، پاک کردن
(لقمه را) با آب قورت دادن
شستشو کردن، کثافات را پاک کردن
(انگلیس- عامیانه) متوجه (چیزی) نشدن
شستن
درحال شسته شدن بودن، هنوز خیس بودن
(عامیانه) 1- دیر یا زود معلوم شدن 2- خود به خود معین یا حل شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «wash» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wash