گذشتهی ساده:
hosedشکل سوم:
hosedسومشخص مفرد:
hosesوجه وصفی حال:
hosingشکل جمع:
hosesاملای قدیمی شکل جمع این لغت: hosen
جوراب، لوله لاستیکی مخصوص آبپاشی و آبیاری، لولهی آب آتشنشانی، شلنگ
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a gardening hose
شیلنگ باغبانی
Pari hoses the flowers every day.
پری هرروز با شیلنگ گلها را آبیاری میکند.
They hosed down the fire quickly.
آنان با شیلنگ آتش را بهسرعت خاموش کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hose» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hose