فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Hose

hoʊz həʊz

گذشته‌ی ساده:

hosed

شکل سوم:

hosed

سوم‌شخص مفرد:

hoses

وجه وصفی حال:

hosing

شکل جمع:

hoses

توضیحات:

املای قدیمی شکل جمع این لغت: hosen

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb

جوراب، لوله لاستیکی مخصوص آب‌پاشی و آبیاری، لوله‌ی آب آتش‌نشانی، شلنگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

a gardening hose

شیلنگ باغبانی

Pari hoses the flowers every day.

پری هرروز با شیلنگ گل‌ها را آبیاری می‌کند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

They hosed down the fire quickly.

آنان با شیلنگ آتش را به‌سرعت خاموش کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hose

  1. noun stocking
    Synonyms:
    sock stockings hosiery pantyhose tights tube tubing breeches drench wash water
  1. noun a flexible conduit
    Synonyms:
    hosepipe garden-hose line tubing fire-hose
  1. verb water with a hose
    Synonyms:
    hose-down

ارجاع به لغت hose

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hose» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hose

لغات نزدیک hose

پیشنهاد بهبود معانی