آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۶ بهمن ۱۴۰۲

    Tube

    tuːb tjuːb

    گذشته‌ی ساده:

    tubed

    شکل سوم:

    tubed

    سوم‌شخص مفرد:

    tubes

    وجه وصفی حال:

    tubing

    شکل جمع:

    tubes

    توضیحات:

    در معنای چهارم در انگلیسی آمریکایی به جای tube از subway استفاده می‌شود.

    شکل نوشتاری دیگر این لغت در معنای چهارم در انگلیسی بریتانیایی: underground

    شکل نوشتاری دیگر این لغت در معنای چهارم: Metro

    معنی tube | جمله با tube

    noun countable B2

    لوله، تیوب

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    I used a plastic tube to siphon gasoline from one car to another.

    از یک لوله‌ی پلاستیکی برای انتقال بنزین از یک ماشین به ماشینی دیگر استفاده کردم.

    The scientist used a glass tube to conduct the experiment.

    این دانشمند برای انجام این آزمایش از یک لوله‌ی شیشه‌ای استفاده کرد.

    noun countable

    زیست‌شناسی لوله (ساختار توخالی و استوانه‌ای شکل در بدن که هوا یا مایعات را حمل می‌کند)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی زیست‌شناسی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    The bronchial tubes carry air into the lungs.

    لوله‌های برونش (نایژه‌ها) هوا را وارد ریه‌ها می‌کنند.

    The fallopian tubes connect the ovaries to the uterus.

    لوله‌های فالوپ (لوله‌ی رحم) تخمدان‌ها را به رحم متصل می‌کنند.

    noun countable

    تیوب (گنجانه‌ای برای نگه‌داری مواد نیمه‌مایع مثل خمیردندان)

    The tube of toothpaste was almost empty.

    تیوب خمیردندان تقریباً خالی بود.

    My sunscreen tube is almost empty, I need to buy a new one before going to the beach.

    تیوب ضدآفتاب من تقریباً خالی است؛ باید پیش‌از رفتن به ساحل ضدآفتاب جدیدی را بخرم.

    noun countable informal

    (انگلیسی استرالیایی) قوطی یا بطری آبجو

    Can you grab me a tube from the fridge?

    می‌تونی یه قوطی آبجو از یخچال برام برداری؟

    Pass me a tube, I need to drown my sorrows.

    یه بطری آبجو به من بده، من باید غم‌هام رو خفه کنم.

    noun informal

    انگلیسی بریتانیایی مترو، راه‌آهن زیرزمینی

    I take the Tube every day to get to work.

    هر روز سوار مترو می‌شوم تا به سر کار بروم.

    The tube network in London is extensive and covers most areas of the city.

    شبکه‌ی مترو در لندن گسترده است و بیشتر مناطق شهر را پوشش می‌دهد.

    noun countable

    موسیقی لوله‌ی ساز بادی

    The tuba's large tube allowed for deep, resonant notes to fill the room.

    لوله‌ی بزرگ توبا اجازه می‌دهد تا نت‌های عمیق و طنین‌انداز اتاق را پر کند.

    The clarinet's tube was made of high-quality wood for optimal sound quality.

    لوله‌ی کلارینت از چوبی مرغوب برای کیفیت صدای مطلوب ساخته شده است.

    noun

    گیاه‌شناسی آوند

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

    مشاهده

    The flower's tube was filled with sweet nectar.

    آوند گل پر از شهد شیرین بود.

    The scientist examined the small tube under a microscope.

    دانشمند این آوند کوچک را زیر میکروسکوپ بررسی کرد.

    noun countable

    تونل

    They dug a long tube through the mountain.

    آن‌ها یک تونل طولانی را در میان کوه حفر کردند.

    The engineer designed a massive tube to transport water from the reservoir to the city.

    این مهندس یک تونل عظیم برای انتقال آب از مخزن به شهر طراحی کرد.

    noun

    برق لوله‌ی الکترونی، لوله‌ی خلاء

    The old radio relied on tubes for its operation.

    رادیوی قدیمی برای کار خود به لوله‌های خلاء متکی بود.

    The tube emitted a faint glow.

    لوله‌ی الکترونی درخشش ضعیفی از خود ساطع کرد.

    noun countable

    برق لامپ پرتوی کاتدی (تفنگ الکترونی)

    The old television set had a tube.

    تلویزیون قدیمی یک لامپ پرتوی کاتدی داشت.

    The tube emitted a bright beam of light.

    لامپ پرتوی کاتدی یک پرتوی روشن از نور ساطع کرد.

    noun informal

    انگلیسی آمریکایی تلویزیون

    I turned on the tube to watch my favorite show.

    تلویزیون را روشن کردم تا برنامه‌ی موردعلاقه‌ام را تماشا کنم.

    My parents always gather around the tube to watch the news

    پدرومادرم همیشه دور تلویزیون جمع می‌شوند تا اخبار را تماشا کنند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد tube

    1. noun a hollow cylinder
      Synonyms:
      pipe cylinder tubing conduit duct pipeline hose tunnel chute straw subway test-tube cannula pipette loom television valinch
    1. noun a pliable container
      Synonyms:
      package paste tube squeeze tube
    1. noun an electronic device
      Synonyms:
      cell electron tube electronic tube thermionic tube vacuum tube thermionic-valve
    1. noun (anatomy) any hollow cylindrical body structure
      Synonyms:
      tube-shaped structure

    Collocations

    infundibulum of fallopian tube

    قیف لوله‌ی رحم، قیف دیسه‌ی لوله‌ی زهدان

    Idioms

    go down the tube

    (عامیانه) تباه شدن، بدفرجام شدن، به هم خوردن

    the tube

    (امریکا - عامیانه) تلویزیون

    سوال‌های رایج tube

    گذشته‌ی ساده tube چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده tube در زبان انگلیسی tubed است.

    شکل سوم tube چی میشه؟

    شکل سوم tube در زبان انگلیسی tubed است.

    شکل جمع tube چی میشه؟

    شکل جمع tube در زبان انگلیسی tubes است.

    وجه وصفی حال tube چی میشه؟

    وجه وصفی حال tube در زبان انگلیسی tubing است.

    سوم‌شخص مفرد tube چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد tube در زبان انگلیسی tubes است.

    ارجاع به لغت tube

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «tube» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tube

    لغات نزدیک tube

    • - tubber
    • - tubby
    • - tube
    • - tube foot
    • - tube pan
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.