امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tubby

ˈtʌbi ˈtʌbi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
چاق، فربه، خمره وار، به‌شکل وان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tubby

  1. adjective fat
    Synonyms:
    beefy big brawny broad bulging bulky burly chubby chunky dumpy elephantine fleshy gargantuan gross heavy heavyset hefty husky large obese oversize overweight plump portly potbellied pudgy roly-poly stout weighty

ارجاع به لغت tubby

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tubby» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tubby

لغات نزدیک tubby

پیشنهاد بهبود معانی