شکل جمع:
stoutsصفت تفضیلی:
stouterصفت عالی:
stoutestستبر، نیرومند، قوی بنیه، محکم، نوعی آبجو
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He proved himself stout in battle.
او نشان داد که در نبرد بیباک است.
a bunch of stout athletes
گروهی ورزشکار قوی هیکل
a stout wall
دیوار محکم
a stout wind
یک باد قوی
a big stout woman with swollen hands
یک زن گنده و چاق با دستهای بادکرده
a stout foe of liberalism
دشمن سرسخت لیبرالیسم
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stout» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stout