با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Stout

staʊt staʊt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    stouts
  • صفت تفضیلی:

    stouter
  • صفت عالی:

    stoutest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
ستبر، نیرومند، قوی بنیه، محکم، نوعی آبجو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- He proved himself stout in battle.
- او نشان داد که در نبرد بی‌باک است.
- a bunch of stout athletes
- گروهی ورزشکار قوی هیکل
- a stout wall
- دیوار محکم
- a stout wind
- یک باد قوی
- a big stout woman with swollen hands
- یک زن گنده و چاق با دست‌های باد‌کرده
- a stout foe of liberalism
- دشمن سرسخت لیبرالیسم
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stout

  1. adjective overweight
    Synonyms: big, bulky, burly, corpulent, fat, fleshy, heavy, obese, plenitudinous, plump, porcine, portly, rotund, substantial, thick-bodied, tubby, upholstered, weighty, zaftig
    Antonyms: skinny, thin, underweight
  2. adjective strong, brawny
    Synonyms: able-bodied, athletic, hard, hardy, hulking, husky, indomitable, invincible, lusty, muscular, robust, stable, stalwart, staunch, strapping, sturdy, substantial, tenacious, tough, vigorous
    Antonyms: weak
  3. adjective courageous
    Synonyms: bold, brave, dauntless, fearless, gallant, heroic, intrepid, lionhearted, plucky, resolute, stalwart, undaunted, valiant, valorous
    Antonyms: afraid, timid, weak

ارجاع به لغت stout

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stout» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stout

لغات نزدیک stout

پیشنهاد بهبود معانی