صفت تفضیلی:
bulkierصفت عالی:
bulkiestبزرگ، حجیم، هیکلی، تناور
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The box was not very heavy but it was bulky.
جعبه خیلی سنگین نبود؛ ولی بزرگ و جاگیر بود.
Male lions are bulkier than female ones.
نره شیرها از ماده شیرها هیکلدارترند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bulky» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bulky