صفت تفضیلی:
more substantialصفت عالی:
most substantialمهم، ضروری، قابلتوجه، اساسی، دندانگیر، قابل ملاحظه، اصولی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
a substantial agreement
توافق اصولی
a substantial argument
یک بحث اساسی
عظیم، جادار، بزرگ، کلان، فراوان، فاحش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a substantial gain
سود کلان
a substantial victory
پیروزی عظیم
substantial dinner
شام فراوان
a substantial lie
دروغ بزرگ
مادی، جسمی
substantial life
زندگی مادی
substantial realities
واقعیات مادی
واقعی، حقیقی
a mere dream neither substantial nor practical
فقط یک خواب نه حقیقی و نه عملی
the substantial world
جهان واقعی
کامل، پر، تمام
The storm caused substantial damage to the town.
طوفان خسارت کاملی به این شهر وارد کرد.
The evidence against the defendant was substantial.
شواهد علیه متهم کامل بود.
ثروتمند، پولدار، غنی، متمکن
a substantial farmer
یک کشاورز متمکن
They enjoyed a substantial lifestyle, with regular vacations and expensive hobbies.
آنها از سبک زندگی پولداری، با تعطیلات منظم و سرگرمیهای گرانقیمت لذت میبردند.
محکم
a substantial house
خانهای محکم
s substantial evidence
مدرک محکم
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «substantial» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/substantial