به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Momentous

moʊ- / / mə- məʊˈmentəs / / mə-
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • adjective
    مهم، خطیر، واجب، بااهمیت
    • - a momentous decision
    • - تصمیم بسیار مهم
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد momentous

  1. adjective important; serious
    Synonyms: big, chips are down, consequential, considerable, critical, crucial, decisive, earth-shaking, earth-shattering, epochal, eventful, far-reaching, fateful, grave, heavy, heavy number, historic, material, meaningful, memorable, notable, of moment, outstanding, pivotal, significant, substantial, vital, weighty
    Antonyms: immaterial, insignificant, trifling, trivial, unimportant

لغات هم‌خانواده momentous

ارجاع به لغت momentous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «momentous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/momentous

لغات نزدیک momentous

پیشنهاد بهبود معانی