آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۳ شهریور ۱۴۰۳

    Heavy

    ˈhevi ˈhevi

    صفت تفضیلی:

    heavier

    صفت عالی:

    heaviest

    معنی heavy | جمله با heavy

    noun adjective A2

    سنگین، گران، وزین، زیاد، سخت، متلاطم، کند، دل‌سنگین، تیره، ابری، غلیظ، خواب‌آلود، فاحش، آبستن، باردار

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    a heavy load

    بار سنگین

    You are heavier than I am.

    شما از من سنگین‌تر هستید.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    This table is too heavy.

    این میز خیلی سنگین است.

    How heavy are you?

    وزن شما چقدر است؟

    a heavy blow

    ضربه‌ی سخت

    a heavy vote

    رأی دادن به میزان زیاد

    a heavy sea

    دریای توفانی

    heavy thunder

    تندر شدید

    heavy facial features

    اسباب صورت درشت و زمخت

    a heavy drinker

    مشروب‌خور افراطی

    heavy applause

    کف زدن و تحسین زیاد

    Trees heavy with apples.

    درختانی که سیب بر آن‌ها سنگینی می‌کند.

    heavy rain

    باران زیاد

    heavy sorrow

    حزن شدید

    heavy heart

    قلبی پرغم

    a heavy grade

    شیب تند

    heavy sleep

    خواب عمیق (سنگین)

    heavy news

    خبر بد

    heavy responsibility

    مسئولیت سنگین

    heavy-hearted

    افسرده

    heavy taxes

    مالیات‌های سنگین

    heavy work

    کار سخت (سنگین)

    heavy eyelids

    چشمان خواب‌آلود

    a heavy truck

    یک کامیون سنگین

    a heavy dinner

    شام سنگین (ثقیل)

    a heavy cake

    کیک خمیر مانند و بیات

    a heavy odor

    بوی قوی

    a heavy sky

    آسمان ابرآلود

    a heavy soil

    خاک سخت

    heavy humor

    مزاح ملامت‌انگیز

    a heavy gait

    طرز راه رفتن بدقواره

    heavy snow

    برف عمیق (سنگین)

    words heavy with meaning

    واژه‌های پرمعنی

    heavy silence

    سکوت عمیق

    heavy industries

    صنایع مادر(یا سنگین)

    heavy weaponry

    سلاح‌های سنگین (یا زرهی)

    heavy-laden

    گران‌بار

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد heavy

    1. adjective having great weight
      Synonyms:
      big large fat substantial considerable massive loaded pregnant ample abundant hefty bulky gross corpulent portly stout overweight laden obese ponderous cumbersome unwieldy awkward cumbersome beefy weighted huge excessive cumbrous lumbering unmanageable fleshy gravid expectant elephantine lead-footed oppressed top-heavy porcine parturient zaftig two-ton enceinte built
      Antonyms:
      light small slight lightweight airy little
    1. adjective difficult, severe
      Synonyms:
      hard tough serious severe complicated complex rough troublesome grave formidable harsh violent arduous strenuous burdensome onerous laborious effortful tedious wearisome grievous intolerable oppressive turbulent stormy tempestuous boisterous wild knotty confused weighty profound abstruse esoteric recondite acroamatic labored toilsome vexatious
      Antonyms:
      easy trivial unimportant inconsequential insignificant
    1. adjective depressed, gloomy
      Synonyms:
      sad gloomy downcast dejected dull dark melancholy despondent dismal sorrowful grieving disconsolate cloudy overcast damp wet soggy sodden lowering leaden oppressive stifling close
      Antonyms:
      happy joyful gay
    1. adjective listless, slow
      Synonyms:
      lethargic sluggish dull apathetic indifferent torpid slumberous comatose hebetudinous
      Antonyms:
      moving light smooth

    Collocations

    heavy artillery

    توپخانه‌ی سنگین

    heavy rain

    بارش شدید، بارش سنگین، باران شدید و سخت

    Idioms

    hang heavy

    (زمان) آهسته گذشتن، ملالت‌انگیز بودن

    heavy with child

    آبستن، پا به ماه

    سوال‌های رایج heavy

    صفت تفضیلی heavy چی میشه؟

    صفت تفضیلی heavy در زبان انگلیسی heavier است.

    صفت عالی heavy چی میشه؟

    صفت عالی heavy در زبان انگلیسی heaviest است.

    ارجاع به لغت heavy

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «heavy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/heavy

    لغات نزدیک heavy

    • - heavily influenced
    • - heaviness
    • - heavy
    • - heavy artillery
    • - heavy book
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.