دل افسردگی، غمگینی، سربهزیری، ویرانی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was standing by the wall with downcast eyes.
او با چشمان روبهپایین کنار دیوار ایستاده بود.
Fired workers seemed very downcast.
کارگران اخراجی خیلی اندوهگین به نظر میآمدند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «downcast» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/downcast