۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Glum

ɡlʌm ɡlʌm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
افسرده، کدر، رنجیده، ملول، اوقات تلخ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- a glum countenance
- قیافه‌ای درهم
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد glum

  1. adjective sullen
    Synonyms:
    sad down depressed gloomy dejected dismal blue morose melancholy dispirited sulky low bummed out

ارجاع به لغت glum

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «glum» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/glum

لغات نزدیک glum

پیشنهاد بهبود معانی