آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

Blight

blaɪt blaɪt

گذشته‌ی ساده:

blighted

شکل سوم:

blighted

سوم‌شخص مفرد:

blights

وجه وصفی حال:

blighting

معنی blight | جمله با blight

noun uncountable

گیاه‌شناسی آفت گیاهی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

مشاهده

The vines died from a fungal blight.

تاک‌ها به‌خاطر آفت قارچی خشک شدند.

Farmers are worried that the blight will spread to neighboring fields.

کشاورزان نگران‌اند که آفت به مزارع مجاور سرایت کند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

potato blight

آفت سیب‌زمینی

noun singular uncountable

ننگ، لکه‌‌ی سیاه، آفت، بلا، مصیبت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Slums have become a blight on the city.

حلبی‌آبادها بلای شهر شده‌اند.

Illiteracy is a great blight.

بی‌سوادی، آفتی بزرگ است.

noun uncountable

(انگلیسی استرالیایی) عفونت چشم، التهاب چشم

Many families were unaware that the early signs of eye blight could be cured with simple medication.

بسیاری از خانواده‌ها نمی‌دانستند که نشانه‌های اولیه‌‌ی التهاب چشم با داروهای ساده قابل درمان است.

The clinic reported a sharp decline in cases of infectious eye blight after improving sanitation.

پس‌از بهبود وضعیت بهداشتی، کلینیک کاهش چشمگیری در موارد عفونت چشم گزارش کرد.

verb - transitive

آسیب زدن، خراب کردن، تباه کردن، نابود کردن، بر باد دادن، آفت‌زده کردن

Locusts blighted the crops.

ملخ به محصولات آسیب رساند.

The unplanned spread of cities has blighted the world.

گسترش بی‌رویه‌ی شهرها دنیا را آفت‌زده کرده است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد blight

Idioms

cast (or put) a blight on something (or somebody)

آفت زده کردن، دچار مصیبت کردن

سوال‌های رایج blight

معنی blight به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «blight» در زبان فارسی به «خرابی / زوال / آسیب جدی» ترجمه می‌شود.

کلمه‌ی blight به وضعیتی اشاره دارد که موجب تخریب، نابودی یا آسیب شدید می‌شود. این واژه می‌تواند هم در حوزه‌های طبیعی و محیط زیستی و هم به صورت استعاری در زندگی اجتماعی، اقتصادی یا فرهنگی به کار رود. به‌طور کلی، blight نشان‌دهنده‌ی اثر مخرب و منفی چیزی است که کیفیت، زیبایی یا سلامت یک موجودیت را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

در کشاورزی و زیست‌شناسی، blight به بیماری‌ها یا عوامل مخربی گفته می‌شود که گیاهان، محصولات یا درختان را نابود می‌کنند. برای مثال، بیماری قارچی که باعث خشک شدن برگ‌ها یا پوسیدگی محصول می‌شود، نمونه‌ای از blight است. چنین پدیده‌هایی می‌توانند خسارات اقتصادی سنگین و اثرات زیست‌محیطی قابل توجهی به همراه داشته باشند.

در زمینه‌های شهری و اجتماعی، blight به مناطقی اشاره دارد که به دلیل بی‌توجهی، تخریب ساختمان‌ها، فقر یا نبود امکانات، دچار زوال و نابسامانی شده‌اند. چنین مناطقی اغلب با صفت «blighted» توصیف می‌شوند و تلاش‌های بازسازی و بهبود شرایط اجتماعی و اقتصادی در آن‌ها ضرورت دارد.

در ادبیات و هنر، blight می‌تواند به شکل استعاری برای توصیف افسردگی، اندوه، شکست یا نابودی ارزش‌ها و امیدها به کار رود. نویسندگان و شاعران با استفاده از این واژه عمق اثرات منفی یک حادثه یا شرایط نامطلوب را بر زندگی شخصیت‌ها نشان می‌دهند و حس تلخی و ویرانی را منتقل می‌کنند.

blight نشان‌دهنده‌ی تخریب، آسیب یا زوال است که می‌تواند در سطوح مختلف طبیعی، انسانی یا استعاری مشاهده شود. این واژه کاربرد گسترده‌ای در توصیف پیامدهای منفی و شرایط بحران‌زا دارد و حس اهمیت و ضرورت مقابله با عوامل مخرب را به خواننده یا مخاطب منتقل می‌کند.

ارجاع به لغت blight

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blight» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blight

لغات نزدیک blight

پیشنهاد بهبود معانی