با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Contamination

kənˌtæməˈneɪʃn̩ kənˌtæmɪˈneɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    contaminations

معنی و نمونه‌جمله

noun
آلایش، آلودگی، کثافت، ناخالصی، ناپاکی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- the contamination of water with chemicals
- آلودگی آب به مواد شیمیایی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد contamination

  1. noun adulteration
    Synonyms: contagion, corruption, decay, defilement, dirtying, disease, epidemic, filth, foulness, impurity, infection, pestilence, plague, poisoning, pollution, radioactivation, rottenness, spoliation, taint
    Antonyms: cleaning, cure, healing, purification, sterilization

ارجاع به لغت contamination

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «contamination» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/contamination

لغات نزدیک contamination

پیشنهاد بهبود معانی