آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱ بهمن ۱۴۰۳

    Decay

    dɪˈkeɪ dɪˈkeɪ

    گذشته‌ی ساده:

    decayed

    شکل سوم:

    decayed

    سوم‌شخص مفرد:

    decays

    وجه وصفی حال:

    decaying

    معنی decay | جمله با decay

    verb - intransitive verb - transitive B2

    پوسیده شدن، پوساندن، خراب شدن یا کردن، گندیدن

    This kind of wood decays fast.

    این نوع چوب به‌سرعت می‌پوسد.

    immediately after death, the body begins to decay

    بلافاصله پس‌از مرگ، بدن شروع به گندیدن می‌کند

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    His teeth have begun to decay.

    دندان‌های او شروع به پوسیده شدن کرده‌اند.

    verb - intransitive

    فیزیک تجزیه شدن، فروکاست شدن، واپاشیدن، متلاشی شدن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    The unstable isotope will decay over time, releasing radiation.

    ایزوتوپ ناپایدار با گذشت زمان تجزیه می‌شود و تشعشع آزاد می‌کند.

    When left alone, the radioactive element will eventually decay.

    وقتی عنصر رادیواکتیو به حال خود رها شود، در نهایت متلاشی می‌شود.

    noun uncountable C2

    پوسیدگی، فساد، زوال، تباهی، خرابی، نابودی

    the decay of body tissues

    فساد بافت‌های بدن

    tooth decay

    کرم‌خوردگی دندان، پوسیدگی دندان

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the decay of their political system

    نابودی نظام سیاسی آن‌ها

    Gradually the Roman Empire fell into decay.

    امپراطوری روم به‌تدریج دچار تباهی شد.

    noun uncountable

    فیزیک تجزیه، فروکاست، واپاشی

    The decay of uranium-238 occurs over millions of years.

    تجزیه‌ی اورانیوم ۲۳۸ طی میلیون‌ها سال اتفاق می‌افتد.

    Scientists study the decay of radioactive isotopes to understand their properties.

    دانشمندان واپاشی ایزوتوپ‌های رادیواکتیو را برای درک خواص آن‌ها مطالعه می‌کنند.

    noun verb - intransitive adverb

    محو شدن، تباه شدن

    the smell of decaying meat

    بوی گوشت درحال فساد

    Their civilization began to decay.

    تمدن آن‌ها رو به زوال نهاد.

    verb - intransitive

    تحلیل رفتن، رو به زوال رفتن

    His enthusiasm for the project started to decay over time.

    اشتیاق او برای این پروژه به مرور زمان تحلیل رفت.

    Trust in the leadership began to decay after the scandal.

    اعتماد به رهبری پس‌از رسوایی شروع به تحلیل رفتن کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد decay

    1. noun breaking down, collapse
      Synonyms:
      decline deterioration decomposition ruin rotting collapse fading degeneration decrease impairment disintegration downfall dying ruination atrophy withering dilapidation disrepair wasting consumption senescence extinction crumbling corrosion degeneracy dissolution perishing rust gangrene rot caries blight spoilage adulteration decrepitude putrefaction putrescence putridity putridness spoilation wasting away mortification
      Antonyms:
      growth improvement development strength strengthening flourish germination ripening
    1. verb deteriorate, crumble
      Synonyms:
      go bad spoil rot decline degenerate weaken fade collapse crumble disintegrate corrode perish atrophy waste away dwindle lessen shrivel wither decompose break up get worse sink slump impair depreciate sicken wane mold pollute discolor blight suppurate defile molder putrefy pejorate dissolve turn sap curdle wear away mildew go to the dogs go to seed dry-rot become contaminated putresce mortify hit the skids hit rock bottom reach depths
      Antonyms:
      improve grow develop strengthen build flourish ripen germinate

    Collocations

    fall into decay

    دست‌خوش تباهی شدن، به زوال گرویدن

    سوال‌های رایج decay

    گذشته‌ی ساده decay چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده decay در زبان انگلیسی decayed است.

    شکل سوم decay چی میشه؟

    شکل سوم decay در زبان انگلیسی decayed است.

    وجه وصفی حال decay چی میشه؟

    وجه وصفی حال decay در زبان انگلیسی decaying است.

    سوم‌شخص مفرد decay چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد decay در زبان انگلیسی decays است.

    ارجاع به لغت decay

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «decay» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/decay

    لغات نزدیک decay

    • - decathlete
    • - decathlon
    • - decay
    • - decay time
    • - decayed
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره انضباط محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.