گذشتهی ساده:
decayedشکل سوم:
decayedسومشخص مفرد:
decaysوجه وصفی حال:
decayingپوسیده شدن، پوساندن، خراب شدن یا کردن، گندیدن
This kind of wood decays fast.
این نوع چوب بهسرعت میپوسد.
immediately after death, the body begins to decay
بلافاصله پساز مرگ، بدن شروع به گندیدن میکند
His teeth have begun to decay.
دندانهای او شروع به پوسیده شدن کردهاند.
فیزیک تجزیه شدن، فروکاست شدن، واپاشیدن، متلاشی شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The unstable isotope will decay over time, releasing radiation.
ایزوتوپ ناپایدار با گذشت زمان تجزیه میشود و تشعشع آزاد میکند.
When left alone, the radioactive element will eventually decay.
وقتی عنصر رادیواکتیو به حال خود رها شود، در نهایت متلاشی میشود.
پوسیدگی، فساد، زوال، تباهی، خرابی، نابودی
the decay of body tissues
فساد بافتهای بدن
tooth decay
کرمخوردگی دندان، پوسیدگی دندان
the decay of their political system
نابودی نظام سیاسی آنها
Gradually the Roman Empire fell into decay.
امپراطوری روم بهتدریج دچار تباهی شد.
فیزیک تجزیه، فروکاست، واپاشی
The decay of uranium-238 occurs over millions of years.
تجزیهی اورانیوم ۲۳۸ طی میلیونها سال اتفاق میافتد.
Scientists study the decay of radioactive isotopes to understand their properties.
دانشمندان واپاشی ایزوتوپهای رادیواکتیو را برای درک خواص آنها مطالعه میکنند.
محو شدن، تباه شدن
the smell of decaying meat
بوی گوشت درحال فساد
Their civilization began to decay.
تمدن آنها رو به زوال نهاد.
تحلیل رفتن، رو به زوال رفتن
His enthusiasm for the project started to decay over time.
اشتیاق او برای این پروژه به مرور زمان تحلیل رفت.
Trust in the leadership began to decay after the scandal.
اعتماد به رهبری پساز رسوایی شروع به تحلیل رفتن کرد.
دستخوش تباهی شدن، به زوال گرویدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «decay» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/decay