آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۹ آذر ۱۴۰۲

    Strength

    streŋθ / / strenθ streŋθ / / strenθ

    شکل جمع:

    strengths

    معنی strength | جمله با strength

    noun countable B2

    نیرو، زور، قوت، قوه، توانایی، دوام، استحکام

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    testing the strength of a new bomb

    آزمایش قدرت یک بمب جدید

    Rustam had the strength of ten ordinary men.

    رستم زور ده مرد عادی را داشت.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    don't become too proud of the strength of your arms...

    مشو غره به زور بازوی خویش...

    the inner strength of self-restraint

    نیروی درونی کف نفس

    the strength to overcome the difficulties of old age

    توانایی تفوق بر مشکلات ایام پیری

    the economic and industrial strength of Western countries

    نیروی اقتصادی و صنعتی کشورهای غربی

    the speed and strength of wind

    سرعت و نیروی باد

    Hunger and disease sapped their strength.

    گرسنگی و بیماری نیروی آن‌ها را گرفت.

    A lion's natural weapons are strength and cunning.

    سلاح‌های طبیعی شیر، نیرومندی و ترفند هستند.

    the strength of igneous rocks

    سختی سنگ‌های آذرین

    the strength of materials

    استحکام مصالح

    the strength of this old bridge to stand heavy traffic

    استحکام این پل قدیمی برای تحمل ترافیک سنگین

    Does this cable have the necessary strength to bear a ten-ton load?

    آیا این کابل استحکام لازم برای تحمل ده تن بار را دارد؟

    one of the strengths of the Persian civilization

    یکی از ویژگی‌های خوب تمدن ایرانی

    the strengths and weaknesses of this dictionary

    محسنات و نکات ضعف این فرهنگ

    One of Napoleon's strengths was that what he expected of his subordinates, he expected of himself too.

    یکی از ویژگی‌های مثبت ناپلئون این بود که آنچه را که از زیر دستان خود انتظار داشت از خودش هم می‌خواست.

    to negotiate from strength

    از موضع قدرت مذاکره کردن

    Germany was secretly building strength for the war.

    آلمان داشت مخفیانه برای جنگ نیروی نظامی تهیه می‌دید.

    a battalion at full strength

    یک گروهان با تمام قوا

    Our forces landed in strength in three places.

    نیروهای ما به تعداد زیاد در سه محل پیاده شدند.

    They have an employee strength of 60000.

    تعداد کارمندان آن‌ها به 60 هزار نفر می‌رسد.

    Adding water will reduce the strength of this drug.

    افزودن آب اثر این دارو را کم می‌کند.

    the strength of a smell

    تندی یک بو

    the strength of a current

    شدت یک جریان

    Technology is their strength.

    سرچشمه‌ی قدرت آنان تکنولوژی است.

    The stock market showed strength.

    بهای سهام بورس رو به ترقی بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد strength

    1. noun stamina, mental or physical
      Synonyms:
      energy power force vigor might health courage nerve muscle body healthiness vitality toughness durability fortitude stability firmness substance robustness sturdiness backbone tenacity brawn soundness lustiness physique brawniness stalwartness steadiness brute force potency hardiness sinew clout pith zip stableness strong arm pow security steamroller sock verdure house stalwartness
      Antonyms:
      weakness lack
    1. noun intensity
      Synonyms:
      power force energy vigor potency effectiveness efficacy depth concentration resolution fervor vehemence extremity spirit virtue kick juice cogency clout
      Antonyms:
      weakness lethargy enervation
    1. noun advantage, substance
      Synonyms:
      asset security license connection anchor upper hand strong point succor weight mainstay in wire body substance core meat guts gist sense pith purport intestinal fortitude burden
      Antonyms:
      disadvantage weakness

    Collocations

    on the strength of

    برمبنای، به‌دلیل، به‌صرف (اینکه)، به‌خاطر، بنابر

    Idioms

    from strength to strength

    از یک کامیابی به کامیابی دیگر، موفقیت‌های فزاینده

    لغات هم‌خانواده strength

    • noun
      strength
    • adjective
      strong
    • verb - transitive
      strengthen
    • adverb
      strongly

    سوال‌های رایج strength

    شکل جمع strength چی میشه؟

    شکل جمع strength در زبان انگلیسی strengths است.

    ارجاع به لغت strength

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «strength» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/strength

    لغات نزدیک strength

    • - streetwalker
    • - streetwise
    • - strength
    • - strength of character
    • - strengthen
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo فانوس‌ماهی زمردماهی شش‌ماهی لای‌ماهی صحنه‌آرایی صحه صداع صدمه مصدوم ضخیم ضخامت طرز تلفظ مرغوبیت راغب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.