مغز ساقه، لایهی سفید مرکبات
The pith of an orange is often bitter.
لایهی سفید پرتقال اغلب تلخ است.
Citrus pith is rich in fiber and antioxidants.
لایهی سفید مرکبات سرشار از فیبر و آنتیاکسیدان است.
The plant's stem contains a soft, spongy pith.
ساقهی گیاه دارای مغز نرم و اسفنجی است.
اهمیت، هسته، جوهره
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Freedom of speech is the very pith of liberty.
آزادی بیان هستهی مرکزی آزادی است.
The book captures the pith of ancient philosophy.
این کتاب جوهرهی فلسفهی باستان را به تصویر میکشد.
His style is flowery but lacks pith.
سبک او پررنگ و آب؛ ولی عاری از معانی عمیق است.
بسیار مهم و خطیر، حیاتی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pith» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pith