امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fiber

ˈfaɪbər ˈfaɪbə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    fibers

توضیحات

حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی fibre است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
تاروپود، رشته، لیف (الیاف)، نخ (چوب، پنبه، اعصاب و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- synthetic fiber
- الیاف مصنوعی
- The shirt was made of cotton fibre.
- این پیراهن از الیاف پنبه تولیذ شده بود.
- cotton fibers
- الیاف پنبه
- wool fibers
- الیاف پشمی
- nylon fibers
- الیاف نایلونی
- coarse fiber
- نخ‌درشت
- nerve fibers
- رشته‌های عصبی
- muscle fibre
- رشته‌ی عضلانی
نمونه‌جمله‌های بیشتر
noun countable uncountable
کامپیوتر فیبر link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

مشاهده
- This fibre optic cable can transmit data at speeds up to 10 Gbps.
- این کابل فیبر نوری می‌تواند داده‌ها را با سرعتی تا ۱۰ گیگابیت بر ثانیه انتقال دهد.
- The internet relies on fibre to transmit data quickly and efficiently.
- اینترنت برای انتقال سریع و مؤثر داده‌ها به فیبر متکی است.
noun uncountable
فیبر (نوعی کربوهیدرات که نقش اصلی آن حفظ سلامت دستگاه گوارش است)
- dietary fibre
- فیبر خوراکی
- She was trying to get more fiber in her diet.
- او تلاش می‌کرد مقدار فیبر بیشتری را در رژیم غذایی خود دریافت کند.
noun uncountable
مجازی شخصیت، منش، نهاد
- a man of fiber
- مردی با شخصیت قوی (=مردی محکم)
- He lacked the moral fibre.
- نهاد اخلاقی را نداشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fiber

  1. noun strand of material
    Synonyms:
    cilia cord fibril filament footlet grain grit hair shred staple string strip tendril thread tissue tooth vein warp web woof
  1. noun texture
    Synonyms:
    essence fabric feel hand nap nature pile spirit substance

ارجاع به لغت fiber

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fiber» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fiber

لغات نزدیک fiber

پیشنهاد بهبود معانی