گذشتهی ساده:
stapledشکل سوم:
stapledسومشخص مفرد:
staplesوجه وصفی حال:
staplingشکل جمع:
staplesاولیه، اصلی، اساسی، بنیادین، عمده
our staple topic of conversation
موضوع اصلی مکالمات ما
Oil is Iran's export staple.
نفت محصول عمدهی صادراتی ایران است.
The staple of Roman education was the study of poets.
بخش عمدهی آموزش رومن بررسی شعرا بود.
Flour, sugar, and salt are staples.
آرد و شکر و نمک از مواد اولیه هستند.
Potatoes were the staple crop of Irland.
سیبزمینی محصول عمدهی ایرلند بود.
منگنه کردن
Those five letters were stapled together.
آن پنج نامه را به هم دوخته بودند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «staple» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/staple