آخرین به‌روزرسانی:
Standard
ˈstændərd
ˈstændəd
شکل جمع:
standardsصفت تفضیلی:
more standardصفت عالی:
most standardمعنی standard | جمله با standard
noun
adjective
countable
B2
متعارف، معیار، استاندارد، همگون، الگو، قالب، مقرر، قانونی، نمونه قبول‌شده، معین، متداول، مرسوم
standard reference books
کتاب‌های مرجع معتبر
standard of living
سطح زندگی
نمونه‌جمله‌های بیشتر
standard English
انگلیسی استاندارد
standard insurance policy
بیمه‌نامه‌ی رایج
standard procedure
روش معمول
a window of standard width
پنجره‌ای به عرض معمولی
standard weight
وزن استاندارد
standard of weight and measure
معیار وزن و اندازه
moral standards
ضوابط اخلاقی
standard of purity for drugs
معیار خلوص داروها
انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد standard
-
adjective regular, approvedSynonyms:
-
noun guideline, principleSynonyms:rule guide principle model norm criterion example pattern measure test benchmark gauge type code law requirement ideal belief ethics morals average sample yardstick touchstone canon axiom mean median grade specification rule of thumb mirror ideals par exemplar fundamental paradigm archetype barometer beau ideal
لغات هم‌خانواده standard
-
nounstandard, standardization
-
adjectivestandard, substandard
-
verb - transitivestandardize
سوال‌های رایج standard
شکل جمع standard چی میشه؟
شکل جمع standard در زبان انگلیسی standards است.
صفت تفضیلی standard چی میشه؟
صفت تفضیلی standard در زبان انگلیسی more standard است.
صفت عالی standard چی میشه؟
صفت عالی standard در زبان انگلیسی most standard است.
ارجاع به لغت standard
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «standard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/standard
لغات نزدیک standard
- - stand-up
- - stand-up comedian
- - standard
- - standard deviation
- - standard error