فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Colors

ˈkʌlərz ˈkʌləz

گذشته‌ی ساده:

colored

شکل سوم:

colored

وجه وصفی حال:

coloring

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural

(رسمی) پرچم، نشان، درفش، بیرق، علم، علامت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

I saw an ocean of people, many of them waving American colors.

عده‌ی بی‌شماری از مردم را دیدم. بسیاری از آن‌ها پرچم‌های آمریکا را تکان می‌دادند.

Two colors were on the desk.

دو پرچم روی میز قرار داشت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد colors

  1. noun banner
    Synonyms:
    flag symbol emblem badge standard ribbon

Collocations

troop the colors

(انگلیس - رژه‌ی نظامی) پرچم را جلو صف حمل کردن

Idioms

call to the colors

1- به خدمت زیر پرچم احضار کردن 2- (ارتش) شیپور زدن و پایین آوردن پرچم

sail under false colors

1- (کشتی) زیر پرچم دروغین (که حق استفاده از آن‌را ندارد) حرکت کردن 2- تظاهر کردن، دغل‌کاری کردن، وانمود کردن، هویت جعلی به‌کاربردن

ارجاع به لغت colors

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «colors» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/colors

لغات نزدیک colors

پیشنهاد بهبود معانی