گذشتهی ساده:
coloredشکل سوم:
coloredوجه وصفی حال:
coloring(رسمی) پرچم، نشان، درفش، بیرق، علم، علامت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I saw an ocean of people, many of them waving American colors.
عدهی بیشماری از مردم را دیدم. بسیاری از آنها پرچمهای آمریکا را تکان میدادند.
Two colors were on the desk.
دو پرچم روی میز قرار داشت.
(انگلیس - رژهی نظامی) پرچم را جلو صف حمل کردن
1- به خدمت زیر پرچم احضار کردن 2- (ارتش) شیپور زدن و پایین آوردن پرچم
1- (کشتی) زیر پرچم دروغین (که حق استفاده از آنرا ندارد) حرکت کردن 2- تظاهر کردن، دغلکاری کردن، وانمود کردن، هویت جعلی بهکاربردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «colors» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/colors