با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Emblem

ˈembləm ˈembləm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    emblems

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    نشان، نشانه، علامت، شعار، (قدیمی) تمثیل، با علایم نشان دادن
    • - The cross is an emblem of Christianity.
    • - صلیب نماد مسیحیت است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد emblem

  1. noun crest
    Synonyms: adumbration, arms, attribute, badge, banner, brand, character, coat of arms, colophon, colors, design, device, figure, flag, hallmark, identification, image, impress, insignia, logo, mark, marker, medal, memento, miniature, monogram, motto, pennant, regalia, reminder, representation, scepter, seal, sign, standard, symbol, token, trademark, type

ارجاع به لغت emblem

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «emblem» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/emblem

لغات نزدیک emblem

پیشنهاد بهبود معانی