آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۸ تیر ۱۴۰۳

    Token

    ˈtoʊkn ˈtəʊkən

    شکل جمع:

    tokens

    معنی token | جمله با token

    noun countable C1

    نشان، نشانه، علامت، نماد، سمبل

    This gift is a token of our gratitude.

    این هدیه نشان امتنان ما است.

    tokens of profound grief

    نشانه‌های حزن ژرف

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    A white flag is a token of surrender.

    پرچم سفید علامت تسلیم است.

    noun countable

    انگلیسی بریتانیایی بن (برای خرید کالا و دریافت خدمات)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    The company issued tokens to employees.

    این شرکت برای کارمندان بن صادر کرد.

    I used a digital token to purchase a book online.

    از بن دیجیتال برای خرید آنلاین کتاب استفاده کردم.

    noun countable C1

    انگلیسی بریتانیایی ژتون، توکن (به جای پول)

    He inserted a token into the vending machine.

    ژتون را وارد دستگاه فروش خودکار کرد.

    I found a subway token in my pocket.

    یک توکن مترو در جیبم پیدا کردم.

    noun countable

    کامپیوتر رمز (برای دسترسی)، توکن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

    مشاهده

    Without a valid token, the system will deny any attempts to retrieve or modify the protected data.

    بدون رمز معتبر، سیستم هرگونه تلاش برای بازیابی یا اصلاح داده‌های محافظت‌شده را رد می‌کند.

    When logging in, the app sends an access token to verify your identity.

    هنگام ورود به سیستم، نرم‌افزار برای تأیید هویت شما توکن دسترسی ارسال می‌کند.

    noun countable

    زبان‌شناسی نمونه

    The professor asked the students to identify the token that was repeated most often.

    استاد از دانشجویان خواست تا نمونه‌ای که اغلب تکرار می‌شد، شناسایی کنند.

    Each token in the sentence holds a specific meaning within the context.

    هر نمونه در جمله معنای خاصی در متن دارد.

    noun countable

    توکن (رمزارزی که خودش بلاک‌چین مستقل ندارد)

    I only have one token left in my cryptocurrency wallet.

    فقط یک توکن در کیف پول رمزارزم باقی مانده است.

    Investing in tokens has become increasingly popular.

    سرمایه‌گذاری در توکن‌ها به‌طور فزاینده‌ای محبوب شده است.

    adjective

    جزئی

    The villagers presented a token resistance against the invading forces but soon retreated.

    اهالی روستا در برابر نیروهای متجاوز مقاومت جزئی نشان دادند اما خیلی زود عقب‌نشینی کردند.

    The company donated a token amount to charity.

    این شرکت مبلغی جزئی را به خیریه اهدا کرد.

    adjective

    نمادین (با هدف نشان دادن نبود تبعیض)

    Critics argue that appointing a token number of women to managerial jobs is merely a superficial effort at gender equality.

    منتقدان معتقدند که انتصاب تعداد مشخصی از زنان در مشاغل مدیریتی صرفاً تلاشی نمادین برای برابری جنسیتی است.

    The company hired the token female executive to improve their public image.

    این شرکت مدیر اجرایی زن نمادین را برای بهبود تصویر عمومی خود استخدام کرد.

    noun countable

    یادگاری، یادبود

    a token given to her by her father

    یادگاری‌ای که پدرش به او داده بود

    She gave him a small seashell as a token.

    صدف کوچکی به‌عنوان یادبود به او داد.

    noun

    مشخصه

    The token of her loyalty was evident in her unwavering support.

    مشخصه‌ی وفاداری او در حمایت بی‌دریغش مشهود بود.

    Her smile was her token.

    لبخندش مشخصه‌اش بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد token

    1. noun indication, remembrance
      Synonyms:
      sign evidence mark reminder clue demonstration expression representation sample index proof symbol memorial note warning omen presage badge significant manifestation memento keepsake relic souvenir gift favor pledge security warrant earnest symptom pawn indicia trophy

    Collocations

    in token of

    به عنوان نمونه، به نشان (چیزی)

    Idioms

    by the same token

    به‌همین‌طریق، به‌همین‌دلیل، همین‌طور

    به همین دلیل، بنابراین، همین‌طور

    سوال‌های رایج token

    شکل جمع token چی میشه؟

    شکل جمع token در زبان انگلیسی tokens است.

    ارجاع به لغت token

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «token» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/token

    لغات نزدیک token

    • - tokay
    • - toke
    • - token
    • - token payment
    • - tokenism
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    garbled gastrointestinal gateway gear up gelatinous out of nowhere over the years Jul jump at jump on the bandwagon Jun juristic just then just as kinda تندیس نفت ماهی آبشش‌آبی ماهی دهان‌کاغذی ماهی گل‌خورک مزین کیقباد یاتاقان نفتالین زعفران لق لحیم میلیارد میلیاردر میلیون
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.