شکل جمع:
demonstrationsابراز، بیان، ارائه، نشان، توضیح
Black flags were another demonstration of their grief.
پرچمهای سیاه نشان دیگری از سوگ آنان بود.
The teacher's demonstration of the experiment made it easier to understand.
توضیح آزمایش توسط معلم درک آن را آسانتر کرد.
A live demonstration was held to showcase the latest technology.
یک ارائهی زنده برای نمایش آخرین فناوری برگزار شد.
تظاهرات
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
students' demonstrations in the campus
تظاهرات دانشجویان در کوی دانشگاه
Police used water cannon to break up the demonstration.
پلیس برای پایان دادن به تظاهرات از ماشین آبپاش استفاده کرد.
The workers' demonstration ended in violence.
تظاهرات کارگران به خشونت انجامید.
اثبات، مدرک، استنتاج، برهان
the demonstration of one of the laws of physics
اثبات یکی از قوانین فیزیک
The demonstration provided conclusive evidence of the suspect's guilt.
این مدارک شواهد قطعی از گناهکار بودن مظنون ارائه کرد.
نمایش
the first public demonstration of the new computers
نخستین نمایش همگانی کامپیوترهای جدید
The teacher used visual aids as part of her demonstration on chemical reactions.
معلم از وسایل کمک بصری بهعنوان بخشی از نمایش خود درمورد واکنشهای شیمیایی استفاده کرد.
(نظامی) تظاهر به تک (تک یا نمایش نیرو با هدف فریب دشمن در منطقهای غیر از منطقهی عملیاتی)
The demonstration was meant to confuse the enemy.
تظاهر به تک برای گیج کردن دشمن بود.
The soldiers executed a well-planned demonstration to mislead the opposing forces.
سربازان تظاهر به تک برنامهریزیشدهای را برای گمراه کردن نیروهای متخاصم اجرا کردند.
civil demonstrations
تظاهرات مدنی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «demonstration» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/demonstration