آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۱ آبان ۱۴۰۴

    Proof

    pruːf pruːf

    شکل جمع:

    proofs

    معنی proof | جمله با proof

    noun countable B2

    اثبات، برهان، دلیل، گواه، نشانه، مدرک

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    Your claim is incapable of proof.

    ادعای شما قابل‌ اثبات نیست.

    the proof of a theory

    اثبات یک نظریه

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Belief in the existence of God needs no proof.

    ایمان به‌ وجود خدا نیازی به اثبات ندارد.

    I am in love; my proof (is) this shredded heart

    من عاشقم؛ گواه من این قلب چاک‌چاک

    written proof

    مدرک کتبی

    noun countable

    نمونه، چرک‌نویس

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    The first proof of this book was full of errors.

    نمونه‌ی اول این کتاب پر از غلط بود.

    adjective

    مقاوم

    Faith is proof against temptation.

    ایمان در برابر وسوسه مقاوم است.

    He is proof against criticism.

    انتقاد خم به ابرویش نمی‌آورد.

    verb - transitive

    اثبات خواستن، نمونه‌ی آزمایشی برداشتن

    verb - transitive

    تصحیح کردن، غلط گیری کردن، نمونه خوانی کردن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد proof

    1. noun evidence, authentication
      Synonyms:
      facts information confirmation testimony data grounds reason record witness authentication demonstration validation verification substantiation attestation credentials documents reasons clue argument establishment case criterion exhibit warrant deposition affidavit straight stuff trace certification scoop picture lowdown paper trail corroboration averment cue smoking gun skinny nitty-gritty clincher testament chapter and verse goods score grabber wherefore why whyfor
      Antonyms:
      theory hypothesis
    1. noun photographic print
      Synonyms:
      impression print pull repro slip trial print galley pass revise trial proof page proof galley proof stereo

    Idioms

    put to the proof

    در محک آزمایش قراردادن، در معرض سنجش قرار دادن

    the proof of the pudding is in the eating

    مشک آنست که خود ببوید نه آنکه عطار گوید

    لغات هم‌خانواده proof

    • noun
      proof
    • adjective
      proven
    • verb - transitive
      prove

    سوال‌های رایج proof

    شکل جمع proof چی میشه؟

    شکل جمع proof در زبان انگلیسی proofs است.

    معنی proof به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی proof در زبان فارسی به «اثبات»، «مدرک» یا «گواه» ترجمه می‌شود.

    این واژه در زبان انگلیسی کاربردهای گسترده و متنوعی دارد و بسته به زمینه‌ی استفاده، می‌تواند معانی مختلفی از جمله سند معتبر، دلیل محکم، یا فرایند تأیید یک فرضیه یا ادعا را در بر بگیرد. مفهوم proof در حوزه‌های علمی، حقوقی، ریاضی و حتی زندگی روزمره نقش کلیدی و بنیادی ایفا می‌کند.

    از دیدگاه فلسفی و علمی، proof به معنای ارائه‌ی شواهد یا دلایلی است که یک ادعا یا فرضیه را به طور قاطع تأیید کنند. در علم، اثبات فرایندی است که با استفاده از آزمایش‌ها، مشاهدات و استدلال‌های منطقی، درستی یک نظریه را به اثبات می‌رساند. بدون وجود proof، نظریه‌ها تنها حدس و گمان باقی می‌مانند و اعتبار علمی خود را از دست می‌دهند. به همین دلیل، در پژوهش‌های علمی و تجربی، ارائه‌ی مدارک و داده‌های دقیق برای اثبات اهمیت فراوان دارد.

    در ریاضیات، proof به معنای برهان است؛ فرآیندی منطقی و مرحله‌به‌مرحله که صحت یک گزاره‌ی ریاضی را به اثبات می‌رساند. برهان‌ها ساختاری منظم دارند و هر گام در آن بر اساس قواعد منطقی و تعاریف پذیرفته شده استوار است. بر خلاف اثبات‌های تجربی، برهان ریاضی همواره قطعی و بدون ابهام است و پایه‌ی استواری برای دانش ریاضی فراهم می‌کند.

    در حوزه حقوق، proof به معنای مدارک و شواهدی است که برای اثبات جرم یا بی‌گناهی یک فرد ارائه می‌شود. مدارک و شواهد قانونی باید قابل قبول دادگاه باشند و معیارهای مشخصی برای اعتبار آن‌ها وجود دارد. در این زمینه، proof نقش تعیین‌کننده‌ای در روند دادرسی و عدالت ایفا می‌کند و بدون آن، امکان تصمیم‌گیری صحیح و عادلانه وجود ندارد.

    در زندگی روزمره نیز واژه proof کاربرد دارد و به معنای داشتن دلیل، سند یا نشانه‌ای است که به درستی یک موضوع یا ادعا اعتبار می‌بخشد. برای مثال، در گفت‌وگوهای معمولی ممکن است گفته شود: «I have proof that he was there» — «من مدرکی دارم که ثابت می‌کند او آنجا بود». این کاربرد نشان‌دهنده‌ی اهمیت وجود شواهد و مدارک در تأیید گفته‌ها و اطمینان‌بخشی است.

    واژه‌ی proof نمادی از جستجوی حقیقت و تأیید صحت است. این مفهوم بیانگر نیاز انسان به یقین، اطمینان و برهان در همه‌ی عرصه‌های زندگی است؛ از علم گرفته تا حقوق و روابط اجتماعی. بدون proof، بسیاری از تصمیم‌گیری‌ها و باورها فاقد پشتوانه‌ی محکم می‌مانند و جای خود را به شک و تردید می‌دهند.

    ارجاع به لغت proof

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «proof» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/proof

    لغات نزدیک proof

    • - pronunciamento
    • - pronunciation
    • - proof
    • - proof set
    • - proof spirit
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.