شکل جمع:
depositionsحقوق شهادت (به سوگند)، سوگندنامه، شهادتنامه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
The lawyer reviewed the deposition to gather evidence for the case.
وکیل برای جمعآوری مدارک برای پرونده، شهادت را بررسی کرد.
The court required the witness to give a deposition under oath.
دادگاه شاهد را ملزم به ادای شهادتنامه کرد.
خلع، عزل، برکناری (شخص)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The deposition of the CEO shocked the company's employees.
عزل مدیرعامل، کارکنان شرکت را شوکه کرد.
The deposition of the judge was controversial
خلع قاضی بحثبرانگیز بود.
تهنشینی، رسوب، نهشتهگذاری، تهنشست، نهشت
The geologist studied the deposition of volcanic ash in the area.
این زمینشناس رسوب خاکستر آتشفشانی در این منطقه را بررسی کرد.
The deposition of sand on the beach created a soft, sandy surface for beachgoers to enjoy.
تهنشست ماسه در ساحل، سطحی نرم و شنی را ایجاد کرد تا ساحلنشینان لذت ببرند.
شیمی چگالش (فرایندی ترمودینامیکی که در آن ماده از حالت گاز به جامد تبدیل میشود)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی شیمی
The scientist conducted a deposition experiment.
این دانشمند آزمایش چگالش انجام داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «deposition» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deposition