فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Allegation

ˌælɪˈɡeɪʃn ˌælɪˈɡeɪʃn ˌælɪˈɡeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    allegations

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C1
اظهار، ادعا، بهانه، تأیید

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- the allegations concerning his taking bribes
- اتهامات مربوط به رشوه‌گیری او
- His allegations were unfounded.
- ادعاهای او بی‌اساس بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد allegation

  1. noun assertion placing blame
    Synonyms:
    charge accusation claim statement declaration plea affirmation profession deposition avowal assertion asservation overment

ارجاع به لغت allegation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «allegation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/allegation

لغات نزدیک allegation

پیشنهاد بهبود معانی