با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Statement

ˈsteɪtmənt ˈsteɪtmənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    statements

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
اظهار، بیان، گفته، تقریر، اعلامیه، شرح، توضیح، حکم، بیانیه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- Reporters wrote down his statements.
- گزارشگران اظهارات او را یادداشت کردند.
- the government's statement concerning the recent unrests
- اعلامیه‌ی دولت درباره‌ی شلوغی‌های اخیر
- the bank's monthly statements to each of the account holders
- گزارش ماهیانه‌ی بانک به هر یک از حسابداران
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد statement

  1. noun declaration, assertion
    Synonyms: ABCs, account, acknowledgment, affidavit, affirmation, allegation, announcement, articulation, aside, asseveration, assurance, averment, avowal, blow-by-blow, charge, comment, communication, communiqué, description, dictum, ejaculation, explanation, make, manifesto, mention, narrative, observation, picture, presentation, presentment, proclamation, profession, protestation, recital, recitation, relation, remark, report, rundown, testimony, utterance, ventilation, verbalization, vocalization, voice, word
    Antonyms: question, request
  2. noun account of finances
    Synonyms: affidavit, audit, bill, budget, charge, invoice, reckoning, record, report, score, tab

لغات هم‌خانواده statement

ارجاع به لغت statement

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «statement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/statement

لغات نزدیک statement

پیشنهاد بهبود معانی