Donut

    ˈdoʊnʌt ˈdəʊnʌt
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      donuts

    توضیحات

    حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی doughnut است.

    معنی

    noun countable
    donut, دونات (نان شیرینی گرد و مانند حلقه)، نان کماجی
    غذا و آشپزی دونات (نان شیرینی گرد و مانند حلقه)، نان کماجی
    افعال مربوط به آشپزی در انگلیسی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد donut

    1. noun sweet ring-shaped fried cake
      Synonyms: bun, cruller, danish, dunker, pastry, sinker, sweet roll

    ارجاع به لغت donut

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «donut» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/donut

    لغات نزدیک donut

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند