انگلیسی آمریکایی غذا و آشپزی کلوچه تخممرغی، دونات تابدار
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I bought a delicious cruller from the bakery this morning.
امروز صبح از شیرینیپزی یک کلوچه تخممرغی خوشمزه خریدم.
She couldn't resist the tempting aroma of the freshly baked cruller.
او نمیتوانست در برابر عطر وسوسهانگیز کلوچه تخممرغی تازهپختهشده مقاومت کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cruller» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cruller