Sinker

ˈsɪŋkər ˈsɪŋkə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
وزنه ریسمان ماهی‌گیری، وزنه، مته‌کار، قالب‌ریز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sinker

  1. noun A small ring-shaped friedcake
    Synonyms: plummet, bob, doughnut, plumb, donut

ارجاع به لغت sinker

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sinker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sinker

لغات نزدیک sinker

پیشنهاد بهبود معانی