گلوله سربی، وزنه شاقول، شاقول، ژرف پیما، سرازیر شدن، نازل شدن، سرنگونوار افتادن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The plane plummeted to earth.
هواپیما به سوی زمین سرنگون شد.
Prices may plummet later.
ممکن است بعد قیمتها بهشدت کاهش یابد.
Her blood pressure plummeted.
فشار خونش ناگهان پایین آمد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «plummet» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/plummet