آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۴

    Dive

    daɪv daɪv

    گذشته‌ی ساده:

    dove

    شکل سوم:

    dived

    سوم‌شخص مفرد:

    dives

    وجه وصفی حال:

    diving

    معنی dive | جمله با dive

    verb - intransitive B1

    (در آب) شیرجه رفتن، با سر پریدن

    Mehri dived into the pool.

    مهری در استخر شیرجه زد.

    to dive into a foxhole

    به داخل جان‌پناه پریدن

    noun countable

    سرازیر شدگی، فروشدگی، فرود ناگهانی، (با سر) پرش به زیر ، شیرچه، پریدن با سر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    noun countable

    قایقی که با گود کردن تنه ی درخت ساخته شود، کنده ناو

    noun countable

    قایقی که با گود کردن تنه ی درخت ساخته شود، کنده ناو

    verb - transitive

    فرو شدن، زیر آب رفتن، (ناگهان با سر وارد چیزی شدن) پریدن توی

    He made a dive for the ditch.

    پرید توی گودال.

    The bomber dived toward the target.

    هواپیمای بمب‌افکن به سوی هدف شیرجه رفت.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    As the enemy boat approached, the submarine began to dive.

    با نزدیک شدن کشتی دشمن، زیردریایی شروع به زیر آب رفتن کرد.

    verb - intransitive

    (با اشتیاق و رغبت) به کاری پرداختن، غرق در کاری شدن

    to dive into one's work

    غرق در کار خود شدن

    verb - intransitive

    (هواپیما و پرنده و جاده و غیره) ناگهان سرازیر شدن، (هواپیما را) سرازیر کردن

    verb - intransitive

    (فوتبال) تمارض کردن

    noun

    والیبال ورزش شیرجه

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

    مشاهده
    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد dive

    1. noun descent, usually underwater
      Synonyms:
      fall plunge dip submersion submergence duck ducking leap jump pitch nosedive header headlong jump lunge dash swoop belly flop spring
      Antonyms:
      jump ascent
    1. noun dirty, sleazy establishment
      Synonyms:
      bar pub tavern saloon joint lounge hangout dump hole night club barroom taproom honky-tonk pool hall beer garden flophouse flea trap cabaret
    1. verb descend, usually going underwater
      Synonyms:
      dip fall drop plunge submerge disappear vanish duck plummet pitch header go headfirst nose-dive jump leap spring lunge vault swoop belly flop gutter plumb
      Antonyms:
      go up jump ascend

    Idioms

    take a dive

    عمداً باختن، تظاهر به باختن

    سوال‌های رایج dive

    گذشته‌ی ساده dive چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده dive در زبان انگلیسی dove است.

    شکل سوم dive چی میشه؟

    شکل سوم dive در زبان انگلیسی dived است.

    وجه وصفی حال dive چی میشه؟

    وجه وصفی حال dive در زبان انگلیسی diving است.

    سوم‌شخص مفرد dive چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد dive در زبان انگلیسی dives است.

    ارجاع به لغت dive

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «dive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dive

    لغات نزدیک dive

    • - divarication
    • - divaricator
    • - dive
    • - dive bomber
    • - dived
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.