گذشتهی ساده:
submergedشکل سوم:
submergedسومشخص مفرد:
submergesوجه وصفی حال:
submergingهمچنین میتوان از submerse به جای submerge استفاده کرد.
( submers ) در آب فرو بردن، زیر آب کردن، غوطهور ساختن، پوشاندن، مخفی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I submerged my hand in the warm water.
دستم را در آب گرم فرو بردم.
The submarine submerged.
زیردریایی رفت زیر آب.
The river overflowed and submerged the town.
رودخانه لبریز شد و شهر را فرا گرفت.
the submerged people of the slums
مردم فلاکتزدهی زاغهنشینها
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «submerge» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/submerge