انداختن، بهطور کامل پوشاندن، حمله کردن، بهسختی افتادن، آب نمک، ترشی، آهار فروبری، شستشو، مست، مست کردن یا شدن، در ترشی فرو بردن، با ترشی مخلوط کردن، غسل دادن، در آب غوطهورشدن، ترشی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
When he left, he was soused.
وقتی که رفت حسابی مست بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «souse» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/souse