با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Souse

saʊs saʊs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive adverb
انداختن، به‌طور کامل پوشاندن، حمله کردن، به‌سختی افتادن، آب نمک، ترشی، آهار فروبری، شستشو، مست، مست کردن یا شدن، در ترشی فرو بردن، با ترشی مخلوط کردن، غسل دادن، در آب غوطه‌ورشدن، ترشی
- When he left, he was soused.
- وقتی که رفت حسابی مست بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد souse

  1. verb make very wet
    Synonyms: brine, deluge, dip, douse, drench, drown, duck, dunk, immerse, impregnate, marinate, pickle, preserve, seethe, soak, sop, steep, submerge, submerse, waterlog, wet
    Antonyms: dehydrate, dry

ارجاع به لغت souse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «souse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/souse

لغات نزدیک souse

پیشنهاد بهبود معانی