آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Souse

saʊs saʊs

معنی souse | جمله با souse

noun verb - transitive adverb

انداختن، به‌طور کامل پوشاندن، حمله کردن، به‌سختی افتادن، آب نمک، ترشی، آهار فروبری، شستشو، مست، مست کردن یا شدن، در ترشی فرو بردن، با ترشی مخلوط کردن، غسل دادن، در آب غوطه‌ورشدن، ترشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

When he left, he was soused.

وقتی که رفت حسابی مست بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد souse

ارجاع به لغت souse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «souse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/souse

لغات نزدیک souse

پیشنهاد بهبود معانی