گذشتهی ساده:
marinatedشکل سوم:
marinatedسومشخص مفرد:
marinatesوجه وصفی حال:
marinatingهمچنین میتوان از marinade به جای marinate استفاده کرد.
غذا و آشپزی خواباندن، مرینیت کردن، خوابیدن، مرینیت شدن (خیساندن مواد غذایی در یک چاشنی اغلب اسیدی و مایع پیش از پخت)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The meat needs to marinate before we cook it.
گوشت قبل از پختن به مرینیت نیاز دارد.
Don't forget to marinade the tofu before grilling it.
فراموش نکنید که توفو را قبل از کباب کردن در چاشنی بخوابانید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «marinate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/marinate