گذشتهی ساده:
pickledشکل سوم:
pickledسومشخص مفرد:
picklesوجه وصفی حال:
picklingشکل جمع:
picklesترشی، سرکه، خیارترشی، وضعیت دشوار، ترشی انداختن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I am in a big pickle.
بدجوری گیر افتادهام.
pickled carrots
ترشی هویج
She pickles watermelon rind.
او پوست هندوانه ترشی میاندازد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pickle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pickle