شکل جمع:
difficultiesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
have (or find) difficulty in doing something
در انجام کاری اشکال داشتن
in difficulty (or difficulties)
در تنگنا (بهویژه از نظر مالی)، دستخوش گرفتاری، در مضیقه، دچار
(do something) with difficulty
به دشواری (انجام دادن)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «difficulty» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/difficulty