آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Paradox

ˈperədɑːks ˈpærədɒks

معنی paradox | جمله با paradox

noun C2

تناقض، قولِ تناقض‌آمیز، جمع اضداد، ضد و نقیض، تناقض‌گویی، تعارض، شطحیه، لغزواره، فراباور، معما

It's a paradox that...

عجیب است که...، این چه معمایی است که...، این چه رازی است که...

"more haste, less speed" is a well-known paradox.

"عجله‌ی بیشتر - سرعت کمتر" تناقض معروفی است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

" I am not so rich as to buy cheap things " is a paradox.

آن‌قدر پولدار نیستم که چیزهای ارزان بخرم یک ناسازه است.

noun

آدم معمایی، جمع اضداد، وضع معماگونه، وضع نابه‌روال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد paradox

ارجاع به لغت paradox

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «paradox» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/paradox

لغات نزدیک paradox

پیشنهاد بهبود معانی