تناقض، قولِ تناقضآمیز، جمع اضداد، ضد و نقیض، تناقضگویی، تعارض، شطحیه، لغزواره، فراباور، معما
It's a paradox that...
عجیب است که...، این چه معمایی است که...، این چه رازی است که...
"more haste, less speed" is a well-known paradox.
"عجلهی بیشتر - سرعت کمتر" تناقض معروفی است.
" I am not so rich as to buy cheap things " is a paradox.
آنقدر پولدار نیستم که چیزهای ارزان بخرم یک ناسازه است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «paradox» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/paradox