گذشتهی ساده:
mistookشکل سوم:
mistakenسومشخص مفرد:
mistakesوجه وصفی حال:
mistakingشکل جمع:
mistakesاشتباه، خطا، سهو، خبط
Their hasty marriage was a mistake.
ازدواج عجولانهی آنها خطا بود.
His writing is full of grammatical mistakes.
نوشتهی او پر از اشتباهات دستوری است.
to make a mistake
اشتباه کردن
We must learn from our mistakes.
باید از اشتباهات خود پند بگیریم.
درست نفهمیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Don't mistake my meaning; I didn't mean to offend you.
در برداشت منظورم اشتباه نفرمایید نمیخواستم موجب رنجش شما بشوم.
Some people mistake me for my brother Iraj.
برخی افراد مرا با برادرم ایرج اشتباه میگیرند.
اشتباه کردن
(عامیانه) قطعی، حتماً، بدون شک، ردخور ندارد
اشتباهاً، سهواً
غیر از این فکر نکن، در این مورد اشتباه نکن
امکان ندارد بشود او را عوضی گرفت، نمیشود او را با دیگری اشتباه کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mistake» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mistake