Correctness

kəˈrektnəs kəˈrektnəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
صحت، درستی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد correctness

  1. noun accuracy
    Synonyms: definiteness, definitiveness, definitude, exactitude, exactness, faultlessness, fidelity, preciseness, precision, regularity, truth
    Antonyms: fault, flaw, imperfection, impreciseness, inaccuracy, incorrectness, inexactness, wrong
  2. noun propriety
    Synonyms: bon ton, civility, correctitude, decency, decorousness, decorum, fitness, good breeding, order, orderliness, properness, rightness, seemliness
    Antonyms: impropriety, incorrectness, infidelity, unacceptableness, unseemliness, unsuitability, unsuitableness

لغات هم‌خانواده correctness

ارجاع به لغت correctness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «correctness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/correctness

لغات نزدیک correctness

پیشنهاد بهبود معانی