اصلاحکننده، تأدیبکننده
اصلاحی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
corrective surgery
جراحی ترمیمی، جراحی بازسازی
We must take corrective action.
ما بایستی دست به کار عملیات اصلاحی بشویم.
Corporal punishment is not a good corrective.
تنبیه بدنی وسیلهی اصلاح خوبی نیست.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «corrective» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/corrective