فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Reformatory

rɪˈfɔːrmətɔːri rɪˈfɔːmətri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    reformatories

معنی

noun adjective
به سازگاه، دارالتأدیب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reformatory

  1. noun reform school
    Synonyms:
    prison jail correctional facility correctional institution penitentiary penal institution training school boot camp cooler

ارجاع به لغت reformatory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reformatory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reformatory

لغات نزدیک reformatory

پیشنهاد بهبود معانی