شکل جمع:
prisonsزندان، محبس، حبس
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
prison guard
پاسدار زندان
The prison walls were high.
دیوارهای زندان بلند بود.
He spent several years in prison for his crimes.
او به خاطر جرایمش سالهای زیادی را در زندان سپری کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «prison» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prison