آیکن بنر

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! همه‌شون در فست‌دیکشنری مرتب شدن

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! گرامر زمان‌ها در Fastdic

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Clink

klɪŋk klɪŋk

معنی clink | جمله با clink

noun verb - intransitive adverb

جلنگ‌جلنگ صدا کردن، به صدا درآوردن (شیشه)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

She said "cheerio" and clinked her glass against mine.

او «به سلامتی» گفت و گیلاس خود را (با صدی جینگ) به گیلاس من زد.

We could get a year in the clink if they catch us.

اگر ما را بگیرند ممکن است یک سال تو هلفدونی بیفتیم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد clink

  1. noun, verb bang against, ring

ارجاع به لغت clink

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clink» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/clink

لغات نزدیک clink

پیشنهاد بهبود معانی