آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Clang

klæŋ klæŋ

معنی clang | جمله با clang

noun verb - intransitive adverb

صدای جرنگ‌جرنگ، صدای شیپور، صدای به‌هم خوردن اسلحه، صدا کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

He opened the door with a clang.

در را با صدای بلندی باز کرد.

The old locomotive came clanging into the station.

لوکوموتیو قراضه دنگ‌دنگ‌کنان وارد ایستگاه شد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The church bell started clanging.

ناقوس کلیسا شروع کرد به دنگ‌دنگ کردن.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد clang

  1. noun clank
    Synonyms:

ارجاع به لغت clang

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clang» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/clang

لغات نزدیک clang

پیشنهاد بهبود معانی