شکل جمع:
noisesخش، اختلال، پارازیت، سروصدا
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
صدا، شلوغ، سروصدا، قیلوقال، طنین، صدا راه انداختن، پارازیت، شایعه و تهمت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the noise of a hammer
صدای چکش
the noise of their feet
صدای پای آنها
Please don't make any noise; the baby is sleeping.
لطفاً سروصدا نکنید، بچه خواب است.
The car engine is making a funny noise.
موتور ماشین صدای عجیبی میکند.
I am tired of the noise and smoke of the city.
از قیلوقال و دود شهر خسته شدهام.
the crowd's noise
همهمهی جماعت
The other delegates made some supportive noises.
سایر نمایندگان به پشتیبانی (از او) قیل و قال کردند.
It was noised abroad that he has died.
همهجا شایع شده بود که مرده است.
صدا کردن، سروصدا کردن، تلقتلوق کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «noise» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/noise