جَنَم، جسارت، سرسختی، بیپروایی، گوشخراشی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I could hear the stridency in his tone as he argued with his friend.
وقتی با دوستش دعوا میکرد، میتوانستم بیپروایی را در لحن او بشنوم.
The stridency of her voice made it hard to ignore her argument.
جسارت صدایش نادیده گرفتن استدلال او را سخت میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stridency» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stridency