Strident

ˈstraɪdnt ˈstraɪdnt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
گوش‌خراش، دارای صدای مزاحم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- the strident voice of that preacher
- صدای گوشخراش آن واعظ
- the students' strident protests
- اعتراضات جنجال‌آمیز دانشجویان
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد strident

  1. adjective harsh, shrill
    Synonyms: blatant, boisterous, clamorous, clashing, discordant, grating, hoarse, jangling, jarring, loud, noisy, obstreperous, rasping, raucous, screeching, squawky, squeaky, stentorian, stertorous, stridulant, stridulous, unmusical, vociferant, vociferous
    Antonyms: low, mild, moderate, soft

ارجاع به لغت strident

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «strident» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/strident

لغات نزدیک strident

پیشنهاد بهبود معانی